ایلحانایلحان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

نازبالام ایلحان قندعسل مامانی و بابایی

اولین قدمهای ایلحانم

1392/6/18 12:51
نویسنده : مامان ایلحان
371 بازدید
اشتراک گذاری

    خبــــــــــــــــــــــرخبــــــــــر جیگرم راه رفت، عشقم   قدم برداشت، آتیش پاره ام، جون دلم، تاتی کرد آخ که چقدر دوست داشتنی راه میری و توپ تو شوت میکنی و من فریاد میزنم گل گـــــل. واقعا ایلحانم نمیدونی که چقدر خوشحالم از راه رفتنت از اینکه یواش یواش داری مستقل میشی وقتی از دستت میگیرم و با همدیگه قدم برمی داریم پرواز میکنم فرشته کوچولوی من.

ایلحانم اولین قدمی که برداشتی و دو سه قدم رفتی روز پنجشنبه ٧/٦/٩٢ بود خونه باباخان و با تشویق های دایی جون بود که اومد به من گفت ایلحان راه میره گفتم کو ؟؟؟؟؟؟؟؟ بعد اومدی و دوسه قدمم واسه منو بابایی برداشتی که همه خوشحال و دس دسی میکردیم برات.  

بله، پسرم دیگه قوی شده،برا تمرین راه رفتنت بابایی یه طرف میشینه خودمم یه دو متری فاصله میگیرم و با تشویق و آفرین از بغل بابا تاتی میکنی میای بغل خودم بعد با تاتی های نمکدونیت میری پیش بابایی.

حالام وقتی خونه مامان طلا میریم برا تشویق راه رفتنت چهار نفره مامان طلا و خاله شهلا و دایی و خودم یه مربع درست میکنیم و بغل بغل راه میری و برا خودت دس میزنی و ما هم باید دست بزنیم و آفرین و ماشاالله بگیم اگه ساکت باشیم شما جیغ میزنی و دست میزنی که یعنی تشویقم کنین خلاصه اونقدر عشقی راه میری که فیلمشو برات نگههش داشتم جونکم

فرداش رفتیم یه جفت کفش خوشگل هم برات خریدیم که خیلی راحتی باهاش عزیزکم.

خنده های تو تنها خنده هایین که با هاشون عشق میکنم، وقتی بوت میکنم بوی بهشتو احساس میکنم، تنها صدای دلنواز زندگیم شده گوش دادن به تاب توپ قلبت عزیزکم ایلحانم این کلمه ها حتی نمیتونن ذره ای از احساس منو به تو رو بیان کنن تو ارزشمندترین وجود زندگیمی عجب چیزیه این مامان بودن فدای گل روی تو بشم من ایلحانم

 

 

 

                                                                                               

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مریم ماهری
19 شهریور 92 0:21
ای جونم.تبریک میگم.بوووووووووووووووووووووووووووووووووس


مرسی عزیزم
خوشحال شدم دوست بیدانای من
عاطفه مامان الای
7 مهر 92 12:49
فردا همه تو پارک منظزیه 8 مهر قرار داریم من از دوستای مامان سویل هستم شما هم بیا دوست عزیزم...ساعت 5 بعداز ظهر پارک منظریه چایی هم میارم بچه ها هم نقاشی میکشن زیلو وپتو هم من میارم چون خونمون نزدیکه همسرم گفت با ماشین میام پهن میکنم میرم