ایلحانایلحان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

نازبالام ایلحان قندعسل مامانی و بابایی

بـــــــــــــــــوس ایلحانم

ســـــــــــــــلام نفــــــــــــــــــس مامان ما 13 نرفتیم (بابایی پیشمون نبود) عوضش 16 رفتیم جمعه رفتیم خارج از شهر طرف های بستان آباد با باباخان نینا،هوا خیلی سرد بود بازم از بیرون رفتن پشیمون شدم اونقدر میترسم که سرما بخوری که نگو بیشتر تو ماشین نشستیم و بازی می کردیم، مامان طلا و خاله لیلا و شهلا رفتن آب گرم (همه رفتن جز امیری و من و شما) منم گفتم ایلحان بخوابه میرم،امیری گفت ایلحانو بسپر به من برو گفتم نه نمیشه اذیت میکنه.....ساعتها گذشت و شما نخوابیدید همه برگشتن رفتیم نهارو خوردیم و خلاصه طرفهای 6عصر بود برگشتیم.هوای بد!!!!!!!!!!!!! ایلحانم عاشق رانندگی شدی اونقدر خوب فرمونو میچرخونی که انگار راننده متولد شدی عســـــــل مامان...
17 فروردين 1392

اولین سفر هوایی ایلحان وقتی 190 روزش بود.

پســـر گلــــــم، زندگی مامان رفتیم و برگشتیم. خیلـی خوش گذشت عشـــــق مامان حیــف تو یادت نمی مونه،کلی گشتیم کلی خرید کردیم کنـار دریا عالــــی بود. راستـی، عـزیـز دلــم وقتی دو تایی میخواستیم سوار هواپیما بشیم و بپریم پیش بابایی بلیط شما NO SEAT ) INFANT ) بود ولی عشق مامانی واست یه صندلی پیش خودم جور کردم راحت نشستی و با توپت بازی میکردی بعد خوابیدی، با خانم مهماندار خوشگل و خوش اخلاقم دوس شده بودی برات بالش اورد، می اومد از لپات ناز میکرد و کلی قربون صدقه ات میرفت. بابایی تو فرودگاه خلیج فارس منتظرمون بود بعد کلی ماچ ماچ و بوس بوس رفتیم هتل . ایلحان تو هواپیما کمربند شو بسته عزیز جونم   بابایی و مامانی و ایلحانی کنار ...
14 اسفند 1391
1