ایلحانایلحان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

نازبالام ایلحان قندعسل مامانی و بابایی

تولدت مبارک نفسم

دست سووووووت هوراااااااااااااااااااا     و حالا همگی با هم بخونیم  تولدت مبارک  تولــــــــــــــــــــــــــدت مبــــــــــــــــــــــــــــارک عزیز دل مامان نفسم که تازه موهاتم کوتاه کردی و جیگر شدی کوچولوی من که دو ساله شدی قربون اون لوس شدنات بشم من که دلبری میکنی فقط عاشقتم من. تولد دوسالگی شاه پسر من خیلی خودمونی برگزار شد فقط خودمونو باباخان و مامان طلا و خاله نعناع و دایی جون. مامان طلا که خیلی عزیزی براش این ور اونور بالا پایین فقط ایلحانی براش. دلش برات غش میره و فقط قربون صدقت میره شب تو...
30 شهريور 1393

بای بای پوشک

ایلحان عزیزم باز هم افتخار آفرینی کرد ..... بله شاه پسرم وقتی 22 ماه و 9 روزش بود یعنی(5 تیر 93) با پوشک خداحافظی کرد. از همین جا از مامان گلم که دستاشو از اینجا میبوسم ممنونم که خیلی خیلی کمکم کرد وگرنه حالاحالاها من جرات نمیکردم و با دلگرمی هاش و کمک هاش من و ایلحانی با این قضیه کنار اومدیم و پسرم باز هم یکی از پله های مستقل شدنشو بالا رفت .
9 مرداد 1393

نفس بالنده من ایلحان گل پسر

آسمان آبی و ستاره های زرد .شب بخیر ماه. شب بخیر ستاره. سلام به زندگی. مامایی بوسه بارونم کن .مامایی بخند.بابایی بخند. مامایی دوست دارم.بابایی دوست دارم. بابایی بخور منو. بپر بغلم. عزیزمی .بریم اتاق ایلحان بازی .بریم پارک . کل اسم ماشینا با دارنده شون حتی با گفتن رنگاشون که منظورتو واضح برسونی.... تندر بابایی.ماشین 206 .ماشین پراید. پیکان .کامیون......و خیلی خیلی شیرین زبونی های دیگه که الان سختمه یادم بیارم. توصیف طبیعت ناب از زبان ایلحان توصیف زندگی از نگاه ایلحان لذت بخشترین دقایق زندگی رو برام میسازه. حرف زدنت کلمه کلمه تکرار کردنت حتی گفتن لغات سنگین و سختی مثل قسطنطنیه مارو به وجد میاره عزیز جونم نفسم . شعر خوندنت که خیلی هاشو ...
6 مرداد 1393

دریا زیاده

ایلحانم تو بال های منی برای اوج گرفتن, اوج گرفتن تو زندگی, زندگی که میخوام برای تو بهشت باشه, عزیز جونم . ایلحان جونم دریا رو خیلی دوست داره.همیشه وقتی لباس های بیرونو تنش میکنم،سرشو خم میکنه بانمک و با قیافه عشقیش میگه (بریم دریا بریم دریا) آخه تو جنوبم ما فقط این دریا رو داریم که باهاش خوش بگذرونیم. حدودا سه هفته پیش که از کنار دریا داشتیم میگذشتیم ایلحانم گفت: دریا زیاده،شیرین زبون من دیگه وقتی میریم خارج از شهر اونقدر کنجکاوانه همه جارو نگاه میکنه و هر چی به ذهنش میرسه میگه اونروز وقتی تو جاده گفت: کوه بلند دیگه میخواستم قورتش بدم عزیزکم. ایلحانی میگه: پا نیست همیشه لبت خندون فدای نگاه...
8 تير 1393

روزنه ای به دنیای بازیهای ایلحان

با سلام. امروز میخوام در مورد بازی ها،بله بازیهایی که ایلحان خیلی دوست داره براتون بنویسم. خمیر بازی : من برای ایلحان خمیر بازی های اماده میخریدم ولی اون خمیرا هم زود خشک میشد هم پرهزینه بود برا همین تصمیم گرفتم خودم خمیر درست کنم و خمیرهایی که اولین تجربه ی من بود و من هم از دوستم الهه عزیز یاد گرفته بودم خیلی هم خوب شد و من و ایلحانی و بابایی واقعا از بازی باهاشون لذت بردیم. مواد لازم برای تهیه دو گلوله بزرگ خمیر بازی: آرد ۱ پیمانه یا ۱۲۵ گرم آب ۱ پیمانه یا ۲۴۰ میلی لیتر نمک ۱/۲ پیمانه یا ۱۳۰ گرم روغن مایع ۱ قاشق غذاخوری کرم تارتار ۱ قاشق غذاخوری همه مواد را با هم مخلوط کنید و روی شعله متوسط گاز بگذارید. ...
8 تير 1393

دوچرخه سوار کوچولوی منننن

 شاه پسر من  ایلحان عزیزم  وقتی که 21 ماه و 5 روز سن داشتی (93/3/1) صاحب یه دوچرخه ی خوشگل شدی. مبارکت باشه جون دلم عزیز لحظه های من لذت بزرگ شدنت حتی سوار دوچرخه شدنت و ثانیه به ثانیه حضور تو در بغلم بهترین لحظه هارو برام میسازه بزرگترین هدیه خدا و زیباترین لبخند زندگی دوست دارم قد آسمون جیگر مامانی و بابایی تو .   یه عالمه بوس ایلحانی ...
3 خرداد 1393

21 ماهگیت مبارک همه ی زندگیم

سلام سلام و هزاران سلام به روی همچو ماهت ایلحانم ایلحانم. عشقم. امیدم. نفسم 21 ماهگیت مبارک ایلحانم بازم من دیر اومدم طبق روال های گذشته حتما چیزی شده که من دیر کردم بله یه ماجرای طولانی و خاطرات بد و بد از بیماری 2 هفته ای  ایلحان که نفس مامانش خیلی اذیت شد. قربونت بشم تو اذیت شدی ولی من مردم و زنده شدم من و بابایی تو این دو هفته نه خواب درست حسابی داشتیم نه آسایش جا داره اینجا از همسر مهربون و بینظیرم امیر خودم که همیشه همراهمه تشکر کنم با این که صبحا باید زود بره ولی شبا وقتی من بیدارم اونم بیداره. آقایی فداکار دوست دارم مننننن. از روز حنابندون عمو اصغرت که اون شب ماه تو مجلس شده بودی همه قربون صدق...
28 ارديبهشت 1393