ایلحانایلحان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

نازبالام ایلحان قندعسل مامانی و بابایی

ماجراهای ایلحانی

سلام سلام صد تا سلام.................باز اومدم بگم(آقای شیطون بلا) خیلــــــــــی دوست دارم. ایلحانم  دو تا مروارید خوشگل به مرواریدات اضافه شده (دندون چهارم و پنجم) گل پسر مامان خیلی وقته برات آپ نکرده بودم، وقتی بابایی پیشمونه اونقدر سرگرمیم و خوش میگذرونیم که اصلا وقت لپ تاب باز کردن ندارم فقط با sony xperial که بابایی تازه برام خریده یه سر به وبلاگت میزدم ، اونم وقتی شما خوابین چون از دست شیطون پسر مگه من میتونم با گوشی بازی کنم تا دستم میگیرم چنان نق نق و گریه ای را میندازی که بدش بمن، منم نمی تونم که مامانی با این قیمت نجومی موبایل دست شما بدم تا یه ثانیه ای بکوبیش زمین و محو و نابودش کنی. چند تا از عکسای خوشجــــــــــــی...
11 ارديبهشت 1392

شاه پسرم ایلحان

وقتی که پاتو گذاشتی روی این زمین خاکی              تموم گل های عالم شدن از دست تو شاکی            خدا هم هواتو داشته ، تو رو با گُلا سرشته             با تو دنیای پر از درد ، واسه من مثل بهشته            لبخند خونه مون، قهقه ی زندگی مون، همه چیزمون شدی تو خوشجـــــــــیل مــــــامـــــــــان اگه درست تخمین بزنم از 13 فروردین شروع به سینه خیز رفتن کردی ، حالا هم سرعتت بالا رفته و کار منو آسون میکنی و پارکت هارو تمیز میکنی، به...
22 فروردين 1392

ایلحان پادشاه قلب مامان و باباش

ایلحانم،خبر خبر هفته بعد یکشنبه میریم پیش بابایی آخه دلمون واسه بابایی یه ذره شده،قربونش برم این دفعه کاراش طول کشید واسه ما پرواز رزرو کرده بریم پیشش، بریم چند روز خوش بگذرونیم بعد بیایم واسه عید کلی برنامه داریم یواش یواش اونارو انجام بدیم. زندگیم، نفسم،خیلی دوست دارم.بوس مامانی   ...
30 بهمن 1391

شش ماهگیت مبارک ایلحانی

٢٦ بهمن ١٣٩١ (١٨٠ روزگی غنچه زندگیم). قربونت بشم که ماشاالله بزنم به تخته واسه خودت یه پارچه آقا شدی عشق مامانی.اونقدر کارای جالبو حیرت انگیز داری که نگو ....مثلا وقتی ...ABCD میخونم نگات هر طرفی که باشه تابلوی الفبای انگیلیسی تو پیدا میکنی بهش نگاه میکنی و میخندی. دومی اینکه پلنگ صورتی که دایی جون برات خریده رو میذاری رو پاهاتو بلندش میکنی.....با روروک فقط می دویی پسرکم اول قدم بزن بعد شروع به دویدن بکن.   ایلحانم غذای کمکی تو از پنج روز پیش شروع کردم فرنی رو خیلی دوس داری اونقدر خوشمزه میخوری که نگو. فردا هم جمعه است شنبه میریم واکسن تو میزنیم پسر گل مامانی . ایلحانی خیلی دوست دارم.بوس   ...
26 بهمن 1391

پسر گلم با آدم برفی

ایلحان، زندگی مامان امروز پانزدهم بهمن ماه مرواریدهای کوچیک و خوشگلی رو زمین تبریز نشسته بود، بیرون اونقدر خوشگل شده بود که نگو، با بابایی رفتیم تو کوچه همسایه هامون یه آدم برفی درست کرده بودن یه عکس خوشگلم انداختیم.دوست داریم ایلحانی.  ...
16 بهمن 1391

عشق مامانی

  ایلحانم، ابروهات دارن بیشتر می شن ... موهات کم کم دارن پرتر می شن! تو داری تغییر می کنی... مچ دستت داره تپل می شه.. ران پایت هم همینطور... چشم نخوری پسرکم... ایلحانم... پاره تنم... وقتی در آغوشت می گیرم و قلبت را به قلبم می چسبانم انگار دلم که همان عرش است می لرزد... چشمهایم را می بندم و شکر می کنم از بابت حضورت از بابت خنده هایت از بابت تر و تازگی ات از بابت همه چیزهای خوبی که در توست و با توست... چشمهایت که بسته اند و خوابی، دنیا ساکت است و بی حرکت. اما امان از وقتی که چشمهایت را باز کنی... انگاری ولوله می افتد... همه چیز کم کم رنگ می گیرد ، بو می گیرد، شکل می گیرد، زیباست... بسیار زیباست... رنگ مش...
1 بهمن 1391

شیطون بلا عزیز جونم ایلحان

قربون خنده هات بشم مامانی، بعد این که بی بی انیشتن تو نگاه کردی رو شکم خوابیدی و خندیدی یعنی من سر حالم مامانی،ایلحانم دیروز برات یه دندونی خوشگلم خریدیم مامانی ان شاالله که زود زود مرواریدای قشنگت خودشونو نشون بدن. میبوسمت مامانی. ...
2 دی 1391

شیرینکم (شیرین ترین مزه زندگی ،ایلحانم)

ایلحان جونم ،شیر مرد مامان ،فدات بشم که یواش یواش داری پسر بزرگی میشی .شبا از ساعت 11 میخوابی و نیمه شب دو بار بیدار میشی چشم بسته شیر میخوری و باز میری تو خواب .میزاری مامانی هم خوب بخوابه .تازه گل پسربابایی دیگه پوشک سایز 3 جواب نمیده، امروز چند بار کار بد کردی آخرش  حمومت کردیمو سایز 4 پوشوندم ،بابایی دیروز سایز 3 هاتو برد تعویض کرد و همشو سایز 4 برات خرید .   راستی دیروز برات یه پالتو خوشگل خریدیم جون مامانی. ...
14 آذر 1391